معنی زننده، بال بال زننده، تپیدن با ضربات تند و متوالی، درحال ضربان، درحال بال بال, معنی زننده، بال بال زننده، تپیدن با ضربات تند و متوالی، درحال ضربان، درحال بال بال, معنی xjjbi، fاg fاg xjjbi، ت/dbj fا qcfh تjb m kتmاgd، bcpاg qcfاj، bcpاg fاg fاg, معنی اصطلاح زننده، بال بال زننده، تپیدن با ضربات تند و متوالی، درحال ضربان، درحال بال بال, معادل زننده، بال بال زننده، تپیدن با ضربات تند و متوالی، درحال ضربان، درحال بال بال, زننده، بال بال زننده، تپیدن با ضربات تند و متوالی، درحال ضربان، درحال بال بال چی میشه؟, زننده، بال بال زننده، تپیدن با ضربات تند و متوالی، درحال ضربان، درحال بال بال یعنی چی؟, زننده، بال بال زننده، تپیدن با ضربات تند و متوالی، درحال ضربان، درحال بال بال synonym, زننده، بال بال زننده، تپیدن با ضربات تند و متوالی، درحال ضربان، درحال بال بال definition,